|
|
http://popupi.net/user/signup/ref:35
نوشته شده در یک شنبه 3 شهريور 1392
بازدید : 663
نویسنده : علی جبلی
|
|

خلاصه داستان: یان ولیز برای زندگی به شهر لندن مهاجرت میکنند و گارفیلد نیز به همراه آنها عازم این شهر میشود. در این میان یک پیرزن ثروتمند تمام دارایی خود را به گربهاش «پرنس ۱۲» میبخشد. این امر حسادت تنها وارث او «لرد دارگیس» را بر میانگیزد. به همین دلیل «لرد دارگیس» درصدد قتل «پرنس ۱۲» برمیآید و او را در درون رودخانه میاندازد. در همین حال گارفیلد و ادی به گشت و گذار در خیابانهای لندن مشغولند. درنهایت، طی حادثهای گارفیلد و پرنس جا به جا میشوند و گارفیلد به سمت قلعه و در واقع به سوی خطر روان میشود…
دانلود در ادامه مطلب
علی جبلّی
نظراتتون فراموش نشه
:: موضوعات مرتبط:
دانلود رایگان انیمیشن ,
دانلود گارفیلد 2 ,
,
:: برچسبها:
گارفیلد ,
نوشته شده در یک شنبه 3 شهريور 1392
بازدید : 995
نویسنده : علی جبلی
|
|
برنامه سی ام اضافه شد.
اتمام برنامه
نام:ماه عسل
زمان پخش:رمضان 92 ساعت19:00
مجری:احسان علیخانی
زمان هر قسمت:تقریبا 70 دقیقه
شبکه پخش کننده:شبکه سه سیما
دانلود با لینک مستقیم و نقد در ادامه مطلب
علی جبلّی
نظراتتون فراموش نشه
:: موضوعات مرتبط:
دانلود رایگان فیلم ,
ماه عسل سال 92 ,
دانلود سریال ,
,
:: برچسبها:
ماه عسل ,
ماه عسل 92 ,
عشق ,
دیه زندان ,
احسان علیخانی ,
دانلود ,
دانلود برنامه ماه عسل ,
دانلود برنامه ماه عسل روز عید فطر ,
دانلود سریال ,
دانلود سریال ایرانی ,
دانلود قسمت 5 ماه عسل ,
دانلود ماه عسل عید فطر ,
دانلود کلیپ ,
نوشته شده در یک شنبه 3 شهريور 1392
بازدید : 581
نویسنده : علی جبلی
|
|
دانلود رایگان شوخی با ستارگان 3 با کیفیت عالی
به همراه نسخه کم حجم

کارگردان: امیرحسین قهرایی | موضوع: طنز (دوربین مخفی)
سال انتشار: 1392 | مدت زمان: 73 دقیقه
فرمت: MP4 | حجم: 266 مگابایت
بازیگرانی که با آنها شوخی می شود:
مارال فرجاد، حسن جوهرچی، محمود بصیری، امیرپل ارجمند، مهرداد صدیقیان و…
.
داستان طنز شوخی با ستارگان:
این برنامه طنز، مجموعه ای است از شوخی با ستارگان سینما و تلویزیون که در مقابل دوربین مخفی بی خبر از همه جا و همه چیز غافلگیر می شوند. قسمت سوم این برنامه را میتوانید از سایت ایران فیلم 1392 دانلود کنید.
Shookhi Ba Setaregan 3
(دانلود نسخه کم حجم 266 مگابایتی)
دکمه راست از Uplod.ir | دکمه وسط از Uploadboy | دکمه چپ از Rodfile

:: موضوعات مرتبط:
دانلود رایگان فیلم ,
فیلم شوخی با ستارگان سینما ,
,
نوشته شده در یک شنبه 3 شهريور 1392
بازدید : 740
نویسنده : علی جبلی
|
|
دانلود فیلم رسوایی
دانلود فیلم بسیار زیبای رسوایی محصول ۱۳۹۱ ایران
با لینک مستقیم و لینک کمکی
کیفیت بسیار عالی DVDRip و حجم ۵۵۰ مگابایت

منتشر کننده فایل : پارس فیلم
تاریخ انتشار : ۱۳۹۱
فرمت : MP4
حجم : ۵۵۰ مگابایت
محصول : ایران
زبان: فارسی
ژانر: اجتماعی | کمدی
نویسنده و کارگردان : مسعود ده نمکی
بازیگران : اکبر عبدی . الناز شاکردوست . محمد رضا شریفی نیا . کامران تفتی . مریم کاویانی . امیر نوری
خلاصه داستان: افسانه، دختر جنوب شهری که به علت بدهی های مالی پدر زیر فشار طلبکاران قرار دارد اقدام به دزدیدن سفته های پدرش می کند. در حین فرار با روحانی زاهدی آشنا می شود. روحانی در مسیر کمک به افسانه دچار مشکلاتی می شود.
دانلود با لینک مستقیم و نقد در ادامه مطلب
علی جبلّی
نظراتتون فراموش نشه
:: موضوعات مرتبط:
دانلود رایگان فیلم ,
فیلم رسوایی ,
,
:: برچسبها:
جدیدترین فیلم الناز شاکر دوست ,
دانلود رسوایی با بهترين کيفيت ,
دانلود فيلم جديدرسوایی ,
دانلود فيلم رسوایی ,
دانلود فيلم هندي جديد 2013 ,
رسوایی ,
رسوایی با زيرنويس ,
رسوایی با لينک رايگان ,
رسوایی با لينک مستقيم ,
فيلم اکشن رسوایی ,
فيلم ایرانی رسوایی ,
فيلم رسوایی ,
فيلم رسوایی با کيفيت عالي ,
فيلم ماجرايي رسوایی ,
فيلم کمدي 2013 ,
نقد رسوایی ,
پوستر رسوایی ,
نوشته شده در شنبه 2 شهريور 1392
بازدید : 659
نویسنده : علی جبلی
|
|
نوشته شده در جمعه 1 شهريور 1392
بازدید : 698
نویسنده : علی جبلی
|
|
نوشته شده در پنج شنبه 31 مرداد 1392
بازدید : 604
نویسنده : علی جبلی
|
|
پیرمردی صبح زود از خانه اش بیرون آمد.پیاده رو در دست تعمیر بود به همین خاطر در خیابان شروع به راه رفتن کرد که ناگهان یک ماشین به او زد.مرد به زمین افتاد.مردم دورش جمع شدند واو را به بیمارستان رساندند. پس از پانسمان زخم ها، پرستاران به او گفتند که آماده عکسبرداری از استخوان بشود.پیرمرد در فکر فرو رفت.سپس بلند شد ولنگ لنگان به سمت در رفت و در همان حال گفت:"که عجله دارد ونیازی به عکسبرداری نیست" پرستاران سعی در قانع کردن او داشتند ولی موفق نشدند.برای همین از او دلیل عجله اش را پرسیدند. پیر مرد گفت:" زنم در خانه سالمندان است.من هر صبح به آنجا میروم وصبحانه را با او میخورم.نمیخواهم دیر شود!" پرستاری به او گفت:" شما نگران نباشید ما به او خبر میدهیم. که امروز دیرتر میرسید." پیرمرد جواب داد:"متاسفم.او بیماری فراموشی دارد ومتوجه چیزی نخواهد شد وحتی مرا هم نمیشناسد." پرستارها با تعجب پرسیدند: پس چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او میروید در حالی که شما را نمیشناسد؟"پیر مرد با صدای غمگین وآرام گفت:" اما من که او را مي شناسم
علی جبلّی
نظراتتون فراموش نشه
:: موضوعات مرتبط:
داستان و مطالب عاشقانه ,
داستان های عاشقانه ,
,
نوشته شده در پنج شنبه 31 مرداد 1392
بازدید : 716
نویسنده : علی جبلی
|
|
توی قصابی بودم که یه پیرزن اومد تو و یه گوشه وایستاد .....
یه آقای خوش تیپی هم اومد تو گفت: ابرام آقا قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم .....
آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافههاش .....
همینجور که داشت کارشو میکرد رو به پیرزن کرد گفت: چی مِخی نِنه ؟
پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: هَمینو گُوشت بده نِنه .....
قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد گفت: پُونصَد تُومَن فَقَط اّشغال گوشت مِشِه نِنه بدم؟
پیرزن یه فکری کرد گفت بده نِنه!
قصاب اشغال گوشتهای اون جوون رو میکند میذاشت برای پیره زن .....
اون جوونی که فیله سفارش داده بود همین جور که با موبایلش بازی میکرد گفت: اینارو واسه سگت میخوای مادر؟
پیرزن نگاهی به جوون کرد گفت: سَگ؟
جوون گفت اّره ..... سگ من این فیلهها رو هم با ناز میخوره ..... سگ شما چجوری اینا رو میخوره؟
پیرزن گفت: مُخُوره دیگه نِنه ..... شیکم گشنه سَنگم مُخُوره .....
جوون گفت نژادش چیه مادر؟ پیرزنه گفت بهش مِگن تُوله سَگِ دوپا نِنه ..... اینا رو برا بچههام میخام اّبگوشت بار بیذارم!
جوونه رنگش عوض شد ..... یه تیکه از گوشتای فیله رو برداشت گذاشت رو اشغال گوشتای پیرزن .....
پیرزن بهش گفت: تُو مَگه ایناره بره سَگِت نگرفته بُودی؟
جوون گفت: چرا
پیرزن گفت ما غِذای سَگ نِمُخُوریم نِنه .....
بعد گوشت فیله رو گذاشت اون طرف و اشغال گوشتاش رو برداشت و رفت.
:: موضوعات مرتبط:
داستان های فلسفی ,
,
نوشته شده در پنج شنبه 31 مرداد 1392
بازدید : 646
نویسنده : علی جبلی
|
|
روزی روبرت دوونسنزو گلف باز بزرگ آرژانتینی، پس از بردن مسابقه و دریافت چک قهرمانی لبخند بر لب مقابل دوربین خبرنگاران وارد رختکن می شود تا آماده رفتن شود.
پس از ساعتی، او داخل پارکینگ تک و تنها به طرف ماشینش می رفت که زنی به وی نزدیک می شود. زن پیروزیش را تبریک می گوید و سپس عاجزانه می افزاید که پسرش به خاطر ابتلا به بیماری سخت مشرف به مرگ است و او قادر به ...
پرداخت حق ویزیت دکتر و هزینه بالای بیمارستان نیست.
دو ونسنزو تحت تاثیر حرفهای زن قرار گرفت و چک مسابقه را امضا نمود و در حالی که آن را در دست زن می فشرد گفت: برای فرزندتان سلامتی و روزهای خوشی را آرزو می کنم.
یک هفته پس از این واقعه دوونسنزو در یک باشگاه روستایی مشغول صرف ناهار بود که یکی از مدیران عالی رتبه انجمن گلف بازان به میز او نزدیک می شود و می گوید: هفته گذشته چند نفر از بچه های مسئول پارکینگ به من اطلاع دادند که شما در آنجا پس از بردن مسابقه با زنی صحبت کرده اید. می خواستم به اطلاعتان برسانم که آن زن یک کلاهبردار است. او نه تنها بچه مریض و مشرف به مرگ ندارد، بلکه ازدواج هم نکرده. او شما را فریب داده، دوست عزیر!
دو ونسزو می پرسد: منظورتان این است که مریضی یا مرگ هیچ بچه ای در میان نبوده است؟
بله کاملا همینطور است.
دو ونسزو می گوید: در این هفته، اینبهترین خبری است که شنیدم. .
:: موضوعات مرتبط:
داستان های فلسفی ,
,
نوشته شده در پنج شنبه 31 مرداد 1392
بازدید : 597
نویسنده : علی جبلی
|
|
ژنرال و ستوان جوان زیردستش سوار قطار شدند. تنها صندلی های خالی در کوپه، روبروی خانمی جوان و زیبا و مادربزرگش بود. ژنرال و ستوان روبروی آن خانمها نشستند. قطار راه افتاد و وارد تونلی شد. حدود ده ثانیه تاریکی محض بود. در آن لحظات سکوت، کسانی که در کوپه بودند 2 چیز شنیدند: صدای بوسه و سیلی. هریک از افرادی که در کوپه بودند از اتفاقی که افتاده بود تعبیر خودش را داشت
خانم جوان در دل گفت: ...
از اینکه ستوان مرا بوسید خوشحال شدم اما از اینکه مادربزرگم او را کتک زد خیلی خجالت کشیدم
مادربزرگ به خود گفت: از اینکه آن جوانک نوه ام را بوسید کفرم درامد اما افتخار میکنم که نوه ام جرات تلافی کردن داشت
ژنرال آنجا نشسته بود و فکر کرد ستوان جسارت زیادی نشان داد که آن دختر را بوسید اما چرا اشتباهی من سیلی خوردم
ستوان تنها کسی بود که میدانست واقعا چه اتفاقی افتاده است. در آن لحظات تاریکی او فرصت را غنیمت شمرده که دختر زیبا را ببوسد و به زنرال سیلی بزند. . .
:: موضوعات مرتبط:
داستان های فلسفی ,
,
|
|
|