پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
تبلیغات
.
http://popupi.net/user/signup/ref:35



جزئیات گوشی سوني Xperia E dual دو سيم کارت
نوشته شده در یک شنبه 28 مهر 1392
بازدید : 313
نویسنده : علی جبلی

 

بقیه در ادامه مطلب




بازدید : 409
نویسنده : علی جبلی

 

دانلود فیلم زندگی در شهر بزرگ

 

 

ژانر : اجتماعی | کمدی

کیفیت : بسیار خوب

حجم : ۳۳۰ mb

فرمت : mp4

زمان : ۸۱دقیقه

تاریخ انتشار : ۱۳۹۰

زبان : فارسی

محصول : ایران

کارگردان : محمد رضا آریان

بازیگران : : بهنوش بختیاری ، رضا عطاران ، راوی ( علی صادقی )

خلاصه داستان :ابی ( رضا عطاران ) نصاب ماهواره است که برای نصب ماهواره وارد خانه زن و شوهر جوانی میشود و حضورش در این خانه باعث به وجود آمدن ماجراهایی میشود ..

 

فیلم با لینک مستقیم : Download

 


:: موضوعات مرتبط: دانلود سریال رالی ایرانی , ,
:: برچسب‌ها: دانلود آهنگ, دانلود آهنگ جدید, دانلود رایگان فیلم زندگی در شهر بزرگ, دانلود فیلم, دانلود فیلم ایرانی, دانلود فیلم ایرانی زندگی در شهر بزرگ, دانلود فیلم ایرانی زندگی در شهر بزرگ با لینک مستقیم, دانلود فیلم جدید, دانلود فیلم جدید رضا عطاران, دانلود فیلم زندگی در شهر بزرگ, دانلود فیلم زندگی در شهر بزرگ با لینک مستقیم, دانلود فیلم کمدی, دانلود فیلم کمدی ایرانی, فیلم زندگی در شهر بزرگ ,



...
نوشته شده در پنج شنبه 18 مهر 1392
بازدید : 359
نویسنده :

همه ماهر شده اند

یک نفر هزاران نفر را با هم دوست دارد !
اما من …
ناشیانه
به یک نفر دل میبندم
هزاران بار



شناخت دوستان
نوشته شده در یک شنبه 14 مهر 1392
بازدید : 332
نویسنده : علی جبلی

هنگامی که در زندگی اوج میگیری، دوستانت می فهمند تو چه کسی بودی

اما هنگامی که در زندگی، به زمین می خوری، آنوقت تو میفهمی که دوستانت چه کسانی بودند


:: موضوعات مرتبط: داستان های فلسفی , ,



داستان کوتاه
نوشته شده در چهار شنبه 10 مهر 1392
بازدید : 390
نویسنده : علی جبلی
این داستان کوتاه را در وبلاگی
ایتالیایی چاپ شده است. در ضمن این داستان نمره ۸۲ از ۱۰۰ را گرفته .

لوئیجی دلاپانته تفنگ شکاری همسایشان را قرض گرفت تا به شکار برود تا شاید با شکاری خانواده ۸ نفره گرسنه خود را سیر کند.
از این جمع پسر ۱۰ ساله او آندره آ گفته بود که حاضر است گرسنه بماند و بمیرد ولی از گوشت حیوان شکار شده نخورد و این عقیده خود را دیشب به پدرش گفته بود . ولی لوئیجی چاره ای دیگر نداشت.

از میان انبوه درختان جنگل ، رنگ خوشرنگ قهوه ای گوزنی را دید و گوشه ای کوچک از شاخ
سفید او را . پس بیدرنگ نشانه گرفت و شلیک کرد و مطمئن از اینکه شکار را زده سگ پشمالو و تنبل خودش به اسم کاتی را باز کرد تا محل شکار را پیدا کند .
بدنبال
سگش راه افتاد نزدیک محل که شد، قطرات خون را دید و نزدیک و نزدیکتر …

اما سگش دیگر جلوتر نمی رفت و لوئیجی از ترس اینکه مبادا اشتباها گراز یا خرسی را زخمی کرده و این دو حیوان اگر زخمی شوند بسیار خطرناکند همانجا ماند تا اینکه صدای ناله ای شنید صدای انسانی زخمی . با شتاب جلوتر رفت و پسرش آندره آ را نیمه جان یافت با کت بلندش به همان رنگ قهوه ای رنگ و کاغذی خون آلود در دستش .

پدر و پسر فرصت رد وبدل کردن حرفی را پیدا نکردند و آندره آ در دم جان سپرد . پسر انگار فقط می خواست فقط یکبار دیگر چهره پدر را ببیند . پس از لحظاتی حزن آلود و معلوم لوئیجی کاغذ را از دست پسرش گرفت . کاغذی رسمی از روزنامه کوریره دلا سرا بدین مضمون جناب آقای لوئیجی دلاپانته نظر به اینکه
داستان گوزن سرزمین من پسر شما آندره آ در جشنواره داستان نویسی ناحیه میلان حائز رتبه اول شده و جایزه ۲۰۰۰۰ یورویی این مسابقه را از آن خود کرده خواهشمند است جهت دریافت جایزه به همراه آندره آ در سوم ژوئن در سالن روزنامه در میلان حضور بهم رسانید در ضمن بلیطهای رفت و برگشت برای شما فرستاده شده است .

در ضمن در کنار داستان زیبای پسرتان نامه ای هم بود از وضع بسیار بد مادی خانواده شما که این روزنامه
افتخار
دارد تا شما را برای دفتر پذیرش آگهی این روزنامه در جنوا استخدام نماید با شرط اینکه تمامی داستانهای آندره آ تا سن بیست سالگی در انحصار روزنامه برای چاپ باشد .



:: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , داستان های فلسفی , ,



نوشته شده در جمعه 5 مهر 1392
بازدید : 364
نویسنده :

 عاشقتم

روزی دختری از پسری که عاشقش بود پرسید …:چرا مرا دوست داری …؟چرا عاشقم هستی …؟پسر گفت …:نمی توانم دلیل خاصی را بگویم اما از اعماق قلبم دوستت دارم …دختر گفت …:وقتی نمی توانی دلیلی برای دوست داشتن پیدا کنی چگونه می توانی بگویی عاشقم 

هستی .!.!.؟
پسر گفت… :واقعا دلیلش را نمی دانم اما می توانم ثابت کنم که دوستت دارم …دختر گفت …:اثبات.!.!.؟نه من فقط دلیل عشقت را می خواهم …شوهر دوستم به راحتی دلیل دوست داشتنش را برای او توضیح می دهد…اما تو نمی توانی این کار را بکنی …پسر گفت …:خوب …من تو رو دوست دارم …چون …زیبا هستی…چون…صدای تو گیراست …چون…جذاب و دوست داشتنی هستی…چون …باملاحظه و بافکر هستی …چون …به من توجه و محبت می کنی …تو را به خاطر لبخندت …دوست دارم …به خاطر تمامی حرکاتت…دوستت دارم …دختر از سخنان پسر بسیار خشنود شد …چند روز بعد …دختر تصادف کرد و به کما رفت…پسر نامه ای را کنار تخت او گذاشت…نامه بدین شرح بود …:عزیز دلم …تو رو به خاطر صدای گیرایت دوست دارم …اکنون دیگر حرف نمی زنی …پس نمی توانم دوستت داشته باشم …دوستت دارم …چون به من توجه و محبت می کنی …چون اکنون قادر به محبت کردن به من نیستی…نمی توانم دوستت داشته باشم…تو را به خاطر لبخندت و تمامی حرکاتت دوست دارم …آیا اکنون می توانی بخندی …؟می توانی هیچ حرکتی بکنی …؟پس دوستت ندارم …اگر عشق احتیاج به دلیل داشته باشد…در زمان هایی مثل الان…هیچ دلیلی برای دوست داشتنت ندارم…آیا عشق واقعا به دلیل نیاز دارد…؟نه هرگز…و من هنوز دوستت دارم 

:: برچسب‌ها: عشق ,



نوشته شده در جمعه 5 مهر 1392
بازدید : 372
نویسنده :

 یه وقتایی...آدم...


یهویی میفهمه....

چقدر تنهاست ....

 


:: برچسب‌ها: تنها ,



نوشته شده در جمعه 5 مهر 1392
بازدید : 298
نویسنده :

 

 
دلم می خواست یکی رو داشتم ،
 
بعضی وقتا که مردم خستم می کردن ،
 
میومد کنارمو دستاش رو می گذاشت دو طرف ِ صورتم
 
زُل می زد تو چشام ، می گفت
 
“ببین ! تو من رو داری!!“



نوشته شده در جمعه 5 مهر 1392
بازدید : 313
نویسنده :

 

میدونی تنهایی یعنی چی؟؟؟
 
تنهایی یعنی توی مسافرت همه 2 تا چَمِدون جَمع کنن تو فقط هندزفری و گوشیت رو برداری ...
 
تنهایی یعنی شبا وقتی میخوای بخوابی به نداشتنش فکر کنی ...
 
♫تنهایی یعنی وقتی یه جایی همه میخندن تو لبخند بزنی ...
 
تنهایی یعنی فقط حق داشته باشی زیر چشمی نگاهش کنی ...
 
تنهایی یعنی وقتی روی تمام کتابایی که میخونی عکس قلب شکسته بکشی ...
 
تنهایی یعنی بخوای داد بزنی ولی کَسی نباشه آرومت کنه ... ♫
 
تنهایی یعنی دلت بخواد کنار اون صبحونه بخوری ...
 
♫تنهایی یعنی صبحا که بیدار میشی بگی اَه ...
 
تنهایی یعنی هیچ کَس نباشه خودتو براش لوس کنی ...
 
تنهایی یعنی امروز با تو بودن ... فردا فراموشت کردن و پیدا کردن استدلال های مسخره برای خودت که این فقط یه آشنایی بود ...
 
تنهایی یعنی بیا فقط دوست معمولی باشیم ...  ♫
 
تنهایی یعنی تو بخوای ولی اون نمیخواد ...
 
تنهایی یعنی گریه کردن و سر گذاشتن روی دیوار ...
 
♫تنهایی یعنی هر کَسی که دیدت بگه هه ...
 
تنهایی یعنی خیالبافی توی یه ذهن داغون ...
 
اره تنهایی یعنی این....!!!
 
 
 
 



نوشته شده در دو شنبه 1 مهر 1392
بازدید : 275
نویسنده :

  

هـــــــوای دونفـــــــره

نه ابـــــــــر می خواهد

نه بــــــــــــــــــــــــــــــــــــاران

کافیست حواسمان به هم باشد!!!!!

 


:: برچسب‌ها: هوای دو نفره ,